عابد کنار برکه نشست
دست هایش در آب بود که دید
آن سوی برکه،
زنی گلو و گلوبندش را به نمایش گذاشته است.
چشمانش را بست و در سکوت خواند:
“دور شو شیطان،
از من دور شو”
چشمانش را که گشود
زن صنوبری بود و
گلوبندش ماه.
حسین پناهی
1+
عابد کنار برکه نشست
دست هایش در آب بود که دید
آن سوی برکه،
زنی گلو و گلوبندش را به نمایش گذاشته است.
چشمانش را بست و در سکوت خواند:
“دور شو شیطان،
از من دور شو”
چشمانش را که گشود
زن صنوبری بود و
گلوبندش ماه.
حسین پناهی