«خاکسپاری حشرهای من»
بچه که بودم
قبرستانی داشتم که در آن
حشرات و پرندههای مرده را
زیر یک درخت بوتهی خاک میکردم.
حشرات را در ورقههای قلعی
و جعبههای کبریت
خاک میکردم
و پرندهها را در تکههایی از پارچهی قرمز.
خیلی غمانگیز بود
وقتی با قاشق
قبرهای کوچک آنها را پر میکردم
اشک میریختم
بودلر میآمد
و در خاکسپاری حشرهای من
شرکت میکرد
و دعاهای کوچکی
به اندازهی پرنده مرده میخواند.
ریچارد براتیگان
برگردان از محسنبوالحسنی و سیناکمالآبادی
4+