بیانیه ی تولد
هر فصلی که می خواهد، باشد
بگذار درختان همه به گل بنشینند
بگذار برف آب شود
نرم و روان چون شیر،
و باران نو
جوی ها را از پیش گویی های پارینه
بشوید و بروبد.
بگذار خان تفنگ خالی بماند از فشنگ
و گناهکاران در خواب های کوتاه شان
به کودکی بازگردند.
بگذار ملوانان
کلاه های سفید و تانخورده شان را
تا آنجا که می شود پرت کنند بالا
تا به سان هزاران کبوتر
با گل های یاس
به کشتی نوح بازگردند.
بگذار قورباغه ها همه شهزاده شوند
و شهزاده ها همه قورباغه،
بگذار سرودهای عاشقانه ی شهزادگان
و غورغور آهنگین قورباغه ها
آغاز شود.
لیندا پاستان
برگردان از آزاده کامیار
1+