در این صبحگاهان
که تکهای از خورشید
در پشت بام خانهها
ایستادهست
از پر
سبکتر میشوم
درونم پر از ترانهها
پر از غوغای پرندگان
آوازخوانان به راه میافتم
سری دارم
پر از سودا
که در آسمان میچرخد
منِ ساده
فکر میکنم که روزها
همیشه اینگونه زیبا
پیش خواهند رفت
و صبح همهی روزها
اینگونه «بهار» خواهد بود
نه کار و بار
و نه بیپولیام
هیچکدام در خیالم نیست
با خود میگویم؛
کاری با دردها ندارم
به شاعر بودنم
میبالم
و
آسودهام
اورهان ولی
برگردان از سیامک تقیزاده
4+