وقتی شکوفههای نور
روی زمین باغ ریخته بود
لبخندی که از دوردست میآمد
در سراسر تن روشنک شکفت
و در نگاهش خلاصه شد.
بیژن جلالی
0
وقتی شکوفههای نور
روی زمین باغ ریخته بود
لبخندی که از دوردست میآمد
در سراسر تن روشنک شکفت
و در نگاهش خلاصه شد.
بیژن جلالی
The server cannot find the requested page: