«اولین ستاره روی رودخانهی گرگ و میش»
رودخانهی گرگ و میش
روی تپه جاری شد
و دره را
با آب سرد و زلال گرفت.
در ایوان
کنار برادر کوچکم نشستم
و برایش قصهی گلی را گفتم
که عاشق یک ستاره شد.
قصه که تمام شد
برادر کوچکم
به اولین ستاره روی رودخانهی گرگ و میش
اشاره کرد
و با لحن کودکانهای گفت:
– این همون ستاره نیس؟!
ریچارد براتیگان
برگردان از محسنبوالحسنی و سیناکمالآبادی
1+