29 اکتبر

اینجا که جای مردن من‌ست
برای اندیشه‌ی کوره راه و بره‌های متروک تعریفم کن
اینجا که جای مردن من‌ست
علف، ذات لم یزال بره نیست
نه، علف ذات لم یزال بره نیست
دوام شیر تازه‌ست
اعدام بره‌ست
یکپارچگی خواب قصاب است
ذات لم یزال بره نیست

تا صبح من باشی خنجر بردار از گلوم
و آنگاه شادی‌ نسیم باش
ای هوش!
ارتباط حس متروک من‌ست
سراغ از من گیر و دلدارم باش، منِ بازی-گوش!

شاپور بنیاد

0

23 اکتبر

دیگر از ماه بگویم
ماهی که میوه ی مشترک درخت‌های حیاط ما بود
ماهی که پدرم سحرها می‌شستش
و باز در آسمان رهایش می‌کرد
و ماه
از وقار
نسیم تبسمی
نصیب می‌برد
و ستاره‌های شیدا را
در امتداد نارنج‌ها پرتاب می‌کرد
شاید
ماه
این‌جا
سرنوشت خویش را جستجو می‌کرد
گاهی که با سبزهای حیاط گفتگو می‌کرد

شاپور بنیاد

2+