گل کوچک به خاک میافتد.
راه پروانه را
میجُست.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی

ع. پاشایی
عسگری پاشایی معروف به ع. پاشایی نویسنده، مترجم، شاعر و شرقشناس ایرانی است. او، طبق وصیت احمد شاملو، سرپرستی آثار او را بههمراهی آیدا سرکیسیان برعهده دارد. ع. پاشایی تاکنون چند مجموعه ی ترجمه ی هایکو منتشر کرده است.
برگهای لرزان این درخت
مثل انگشتهای کودکی نوزاد
دلم را نوازش میکند.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
پیش درآمدِ شب
در موسیقی غروب
در سرود مقدسش برای تاریکای وصفناپذیر
آغاز میشود.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
بوی خاکِ خیسِ بارانخورده
بالا میآید
مثل سرودِ ستایشی
از گروه بیصدای ناچیزان.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
خواب ستارهیی،
جزیرهیی از نور، را میبینم
که در آن زاده خواهم شد
و در عمق فراغت شتابآلودش
زندگیم کارهایش را به کمال میرساند
مثل شالیزار
در آفتاب پاییزی.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
ای ماهِ تمام
امشب
در میان برگهای نخل جشنی هست،
و در دریا برآمدنِ امواج،
مثل ضربان قلب جهان.
تو از کدام آسمان ناشناخته
راز دردآلود عشق را
در خاموشیات میبری؟
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
شب خاموش
زیبایی مادر را دارد و
روز پرهیاهویِ
کودک را.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
توفانِ شبِ گذشته
بامداد امروز
تاجی از آرامش طلایی بهسر گذاشته است.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
ابرهای شناور
از روزهای دیگر
به زندگیم میآیند
دیگر نه برای آنکه ببارند و توفان برانگیزند
نه، میآیند که به آسمان غروبگاهی من رنگ ببخشند.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی
دردِ عشق
مثل دریایی ژرف
دورِ زندگیم آواز خواند
و شادیِ عشق
مثل پرندهها
در باغهای پُرگلش ترانه خواند.
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی