9 مه

خواب ستاره‌یی،
جزیره‌یی از نور، را می‌بینم
که در آن زاده خواهم شد
و در عمق فراغت شتاب‌آلودش
زندگیم کارهایش را به کمال می‌رساند
مثل شالی‌زار
در آفتاب پاییزی.
 
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی


5 مه

ای ماهِ تمام
امشب
در میان برگ‌های نخل جشنی هست،
و در دریا برآمدنِ امواج،
مثل ضربان قلب جهان.
تو از کدام آسمان ناشناخته
راز دردآلود عشق را
در خاموشی‌ات می‌بری؟
 
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی

  
23 آوریل

ابرهای شناور
از روزهای دیگر
به زندگیم می‌آیند
دیگر نه برای آن‌که ببارند و توفان برانگیزند
نه، می‌آیند که به آسمان غروبگاهی من رنگ ببخشند.
 
رابیندرانات تاگور
برگردان از ع. پاشایی